سعید پشت میز تحریر خود نشسته و در حال مطالعه است. در همین زمان برادر کوچکترش مجید، وارد می شود. مجید به تازگی به قدرتهای جادویی(خیالی) علاقه مند شده و مدام به آزمایشهای گوناگون می پردازد. مجید باور دارد که در همه زمینه ها از برادر بزرگترش بهتر است. به همین دلیل مسابقه ای ترتیب می دهد.