سعید پشت میز تحریر خود نشسته و در حال مطالعه است. در همین زمان برادر کوچکترش مجید، وارد می شود. مجید به تازگی به قدرتهای جادویی(خیالی) علاقه مند شده و مدام به آزمایشهای گوناگون می پردازد. مجید باور دارد که در همه زمینه ها از برادر بزرگترش بهتر است. به همین دلیل مسابقه ای ترتیب می دهد.
شخصی مدت هفت شب در مهمانخانه ای منزل می کند و چون پول نقد برای پرداخت کرایه هتل را ندارد ...
قرار می گذارد از هفت حلقه بهم پیوسته طلا که به همراه دارد ، هر شب یکی از آنها را به جای کرایه به هتلدار بپردازد. اما می خواهد بیش از یک بار آن حلقه ها را از هم نگسلد.
چطور چنین چیزی ممکن است؟
تصور کنید که در سلولی بدون پنجره زندانی شده اید. برای اینکه پیغامی را با ضربه زدن به دیوار؛ به زندانی سلول کناری انتقال دهید دنبال راهی هستید. مسئله این است که شما باید پیغام را راس ساعت 9:15 دقیقه شب به او برسانید. چون در این ساعت نگهبان ها تعویض می شوند و صدای ضربه به دیوار جلب توجه نمی کند. البته شما متوجه تغییر شیفت نگهبان ها نمی شوید و ساعت هم ندارید.
یک گالن 12لیتری پر از شیر است و می خواهیم آن را به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم.اما تنها ابزاری که برای این کار در دسترس است یک گالن 8لیتری و یک گالن 5 لیتری است.چگونه می توان این مقدار شیر را به دو قسمت مساوی تقسیم کرد؟